پست زیر طولانی اما سرشار از نکات ناگفتنی
احسان حائری (شاعر و ترانهسرا): تشکیل گروه ما با این ساختار متفاوت بیشتر از آنکه فکرشده و پیشبینیشده باشد، اتفاقی بود. اما پس از آن این اتفاق با فکرمان شکل و جهت گرفت و پرورش پیدا کرد. حداقل من در ایران گروه موسیقی دیگری نمیشناسم که ترانهسرا یک عضو ثابت در گروه باشد. به نظرم ثابتنبودن ترانهسرا در گروه موسیقی میتواند به علت نگاه نابرابر به اجزای تشکیلدهنده یک اثر یا عدم وقوف خوانندگان و آهنگسازان به تاثیر حایزاهمیت همراهبودن ترانهسرا یا شاعر در روند ساخت یک قطعه موسیقی باشد. بدون شک ارتباط تنگاتنگ خالقان یک اثر احتمال خلق یک قطعه ناب و یکپارچه را بیشتر میکند.
به نظرم یکی از آسیبهای جدی به موسیقی هم همین مساله است…
حائری: در موسیقی روز داخل ایران اکثرا در مورد ترانه شیوه کار بهصورت سفارشی است. ترانهسرا ترانهای به خواننده میدهد و در بیشتر مواقع ممکن است دیگر هیچ تماسی با هنرمندانی که قطعه را میسازند نداشته باشد. این شکاف بین خواننده و ترانهسرا یا آهنگساز و ترانهسرا، طبیعتا در محصول نهایی هم مشهود خواهد بود.
احساس میکنم کلام به شعر متمایل است تا ترانه، حداقل متفاوت از ترانههای مرسوم است…
حائری: در چارتار ابتدا آرش ملودی مینویسد و من روی ملودی ترانه میگویم. فکر میکنم این توضیح خیلی از مسایل را تغییر میدهد. تلفیق در چارتار تا حد زیادی به خاطر تغییر در روند معمول ساخت آهنگ است. اتفاق خاصی که در تلفیق چارتار افتاده به خاطر جابهجایی این پلههاست. دیگران معمولا به این شکل کار نمیکنند.
فتحی: وزن شعر دست آهنگساز را میبندد، برای همین ما ابتدا ملودی میسازیم و بعد کلام رویاش قرار میگیرد.
این روش برای شاعر یا ترانهسرا سختتر است؟
حائری: سختیاش نسبی است. برای من این شیوه راحتتر است. از نظر من چیزی که امروز میشنویم ترانه نیست. خیلی چیزهای دیگر برای من ترانه است، مثلا به نظرم بعضی از کارهای حافظ به خاطر فضای عاشقانه و تغزلیبودنش ترانه است؛ ترانه از نگاه من ثقیلتر از این حرفهاست. وظیفه دارد. هرنوشتهای که قابل درک باشد و به زبان محاوره نزدیک باشد که ترانه نیست. شاید این قانون شده که شعر به زبان محاوره، ترانه است و اگر نیست شعر است، ولی من این عرف یا قانون را قبول ندارم.
وضعیت اجتماعی ما در ورود موسیقی غربی به موسیقی ایرانی بیتاثیرنبوده. در پنج قطعه منتشرشده از چارتار بیشتر فضای ترانهها عاشقانه است. آیا این میل شخصی شماست؟
حائری: باز هم به تفاوت پلهها برمیگردیم؛ یعنی روند ساخت یک قطعه در چارتار. من روی ملودی آرش شعر مینویسم. یعنی فرم و قالب کار من تعیین شده است، وقتی ملودی حالوهوای عاشقانه و احساسی دارد فکر میکنم جایی برای مضمونهای اجتماعی نیست.
مضمون اجتماعی که فقط در موسیقی راکور پنیستو میتواند در قالب عاشقانه بگنجد…
حائری: درست است، در آلبوم این اتفاق افتاده یعنی در قطعاتی که هنوز منتشر نشده ما به جنسهای دیگری از ترانه هم پرداختهایم، اما به آلبوم اولمان بهعنوان یک مجموعه عاشقانه نگاه کردیم. چون این ظرفیت را در خودم و گروه میدیدم و ارتباط بین ما طوری بود که کارهای عاشقانه ما بهتر بود، برای همین تصمیم گرفتیم فعلا تا جایی که میتوانیم کارهای عاشقانه بسازیم. جایی شاید دغدغههای اجتماعی من به داستان چارتار غالب شود و بخواهم اجتماعی بنویسم.
این مساله باز هم به حالوهوای آهنگساز برمیگردد؟
حائری: نه این توالی میتواند در آینده تغییر کند.
یعنی اولش ترانه بگویید بعد ملودی ساخته شود…
حائری: بله با تغییرات دیگر میتواند اتفاقات جدیدی بیفتد. ما تنها دوسال است که با هم کار میکنیم و این زمان برای تجربههای مختلف کم است.
به نظرتان یک مخاطب غیرایرانی هم به اندازه مخاطب ایرانی با موسیقی چارتار ارتباط برقرار میکند؟ یعنی بهعنوان موسیقی تلفیقی با ژانر الکترونیک در خارج از ایران قابلقبول است؟
احمدیفر: خب ملودی و خط اصلی موسیقی چارتار را میشنود. اما به اندازه یک ایرانی با این موسیقی ارتباط برقرار نمیکند، چون کلام حذف میشود.
فتحی: نوستالژی هم حذف میشود.
احمدیفر: گستردگی ژانر الکترونیک اجازه میدهد این موسیقی برای شنونده غیرایرانی هم قابلقبول باشد، ولی مسلما کیفیتش پایینتر از چیزی است که شنونده ایرانی میشنود. ممکن است با جابهجایی روند شکلگیری قطعه، در آینده این اتفاق بیفتد، یعنی اگر تنظیم اول باشد این موسیقی برای شنونده غیرایرانی قابلقبولتر خواهد شد و این بعد پررنگتر میشود.
آرمان گرشاسبی: ما تلاشمان این است که این تلفیق را خوب انجام دهیم تا مورد قبول مخاطب ایرانی باشد و در درجه بعد به شنونده غیرایرانی فکر میکنیم…
به نظرم این تلفیق به موسیقی سنتی هم کمک میکند، چون جوانترها کمتر با موسیقی سنتی بهصورت اصیل آن ارتباط برقرار میکنند…
احمدیفر: خیلی از مخاطبان ما کسانی بودند که اصلا موسیقی سنتی گوش نمیدادند یا برعکس. امیدواریم به موسیقی ما به چشم آشتی با موسیقی سنتی هم نگاه شود.
آرمان گرشاسبی: همانطور که به نظر شما این موسیقی به شنیدهشدن موسیقی سنتی کمک میکند، از آن طرف هم المانهای موسیقی سنتی به ما اجازه میدهند موسیقی ما بهتر و پرمخاطبتر باشد.
احمدیفر: اتفاق تلفیق ناگزیر است به هر حال در هر ژانری منتقد وجود دارد. شاید یکسری در موسیقی سنتی این موسیقی را نپذیرند و عدهای هم در موسیقی الکترونیک، ولی در کل نمیتوانند جلو این حرکت را بگیرند و تلفیق اتفاق خواهد افتاد. تفاوت گروه ما این است که بهترین ابزار را داریم، یعنی ملودی، شعر و صدای خوب و من هم سعی میکنم کارم را خوب انجام دهم.
به نظرم میتوان گفت روحیات مختلف موسیقایی شما یکی از دلایل تفاوت موسیقی چارتار با گروههای تلفیقی دیگر است…
آرمان گرشاسبی: ما در تمام مراحل ساخت کار در کنار هم هستیم و از تجربهکردن لذت میبریم. فضایی که من در کارهای سنتی تجربه میکنم کاملا با فضای کار در چارتار متفاوت است. همینطور فضایی که دیگر اعضای گروه تجربه میکنند برای آنها هم جدید و متفاوت است و همین باعث میشود قابلیتهای ما بیشتر شود. ما در هر قطعه فضای جدیدی را تجربه میکنیم. بسیار مشتاقم که این ترنم برای مخاطبانمان هم لذتبخش باشد.
وقتی «سهراب پورناظری»، قسمتی از ترانه «مرا به خاطرت نگهدار» را برایم خواند، آنقدر آشنا و دلنشین بود که فکر کردم قبلا آن را شنیدهام. بههمینخاطر با اطمینان پرسیدم خواننده این ترانه چه کسی است؟ پاسخ پورناظری کاملا غیرمنتظره بود! آهنگ، کار یک گروه تازهنفس به نام «چارتار» بود که ...
منبع:پارسی نو
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 86
بازدید ماه : 177
بازدید کل : 700
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 193
تعداد آنلاین : 1